۶ مولفه الگوساز قیام نوزده دی ۱۳۵۶
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۱۰۰۹۸
حماسه نوزده دی ۱۳۵۶ صرف یک برش و رویداد تاریخی، منحصر در خود نیست. این قیام از سویی نقطه آغاز سلسله رویدادهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود و از سویی، تحولی سراسر درس و عبرت جهت ترسیم نقشه راه برای آیندگان و سیاست گذاران و تودههای مردم به شمار میرود. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حماسه نوزده دی ۱۳۵۶ صرف یک برش و رویداد تاریخی، منحصر در خود نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مروری کلی بر زمینههای این حادثه، تحولات و نیز پیامدهای قیام ۱۹ دی نشان میدهد، مولفههایی الگوساز و استراتژیک در آن دخیل بودهاند که تکرار آنها در عرصهها و مقاطع مختلف تاریخ میتواند، دستآوردهایی مشابه آن را به همراه داشته باشد. آنچه در این نوشتار مورد توجه است، مولفههای الگوساز قیام ۱۹ دی چه در قامت استراتژی و چه تاکتیک میباشد.
۱. بصیرت
نخستین گام حرکت فرد و جامعه به سمت تعالی و پیشرفت، «تشخیص» وظیفه است. این امر گاه در زلال وقایع، به سادگی صورت میپذیرد؛ اما در فتنهها و توطئههای پیچیده است که حق، باطل جلوه داده میشود و باطل ردای حق میپوشد. در فضای غبار است که تشخیص وجود توطئه و فتنه و نیز تشخیص عکسالعمل مناسب، بصیرتی خاص میطلبد.
در ۱۹ دی، اقشار مردم با پردازش دقیق زمینهها و اهداف مقاله رژیم پهلوی علیه امام به توطئهای بزرگ پی بردند. مروری بر سخنان مراجع در آن روز گواه این امر است. به عنوان نمونه آیتالله مکارم شیرازی در تجمع طلاب گفت: «مسئله، مسئله هتاکی نسبت به آیتالله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاکی به تمام مقدسات و به همه ماست... اگر بناست زنده بمانیم همه باید زنده بمانیم، و اگر بناست بمیریم، همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود.»
مقام معظم رهبری در خصوص درس بزرگ این قیام به همین «تشخیص» و نیز تفاوت انسانهای سطحی نگر و بصیر اشاره دارند: «قضیه اهانت به امام بزرگوار در یک روزنامه و به قلم یک مزدور دربار طاغوت، از نظر خیلی از مردم سطحینگر و ظاهربین آن روز چندان اهمیتی نداشت؛ عمق این قضیه و بخش پنهانی این توطئه را احساس نمیکردند؛ درک نمیکردند... مردم قم، جوانان قم، احساس کردند؛ درک کردند؛ اهمیت حادثه را فهمیدند. این مهمترین بخش از این حادثهای است که در تاریخ انقلاب ما اتفاق افتاد.» [۱] ۲. ایمان به هدف و علم به هزینه
مروری ژرف در تحولات حماسه ۱۹ دی، در آن شرایط اختناق گواه است، روحانیت و تودههای مردم، در قم و سپس سایر شهرستانها، با ایمان به هدف و علم به هزینه پای در میدان گذاردند، خون دادند، و نهایتا دستآوردی بزرگ را هدیه گرفتند. به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای: «اگر شما قمیها آن درکی را که آن روز پیدا کردید، پیدا نمیکردید، به خیابانها نمیآمدید، دفاع نمیکردید، شهید نمیدادید و آن رسوائىِ بینظیر را برای دستگاه طاغوت به وجود نمیآوردید، معلوم نبود جریان مبارزات به این شکلی که اتفاق افتاد، اتفاق بیفتد و ادامه پیدا کند» [۲] ۳. استقامت
یکی از وجوه بارز حوداث ۱۹ دی و پیامدهای آن، درسی روشن به نام استقامت است. آنجا که پس از به زمین ریخته شدن خون مردم، ذرهای تردید در دل مبارزان راه نیافت و تا ممکن ساختن آنچه محال به نظر میآمد، استقامت ورزیدند. همانگونه که در پیام حضرت امام خمینی به مناسبت چهلم این حادثه میخوانیم: «با چه شجاعت این اهل قلم و طلاب علوم دینی، با چه شجاعت که شاید در تاریخ کمنظیر باشد و دست خالی با این دولت و با این عمال شاه مبارزه کردند و کشته دادند و حتی در خیابانها و در کوچهها و در پس کوچهها از قراری که ذکر شده است مأمورین ریختهاند و مردم هم بعد از کشتار، آنقدر که میشده است مقاومت کردهاند.» [۳]این امر منحصر به مردم قم نبود و برخلاف معادلات شاه، پس از این کشتار خونین، ایران یکپارچه قیام شد که چهلمهای تاریخ ساز، پرتویی از این استقامت به شمار میرود.
۴. زمان شناسی
۱۹ دی، از بارزترین الگوهای تشخیص و اقدام به موقع است. مردم پس از انتشار مقاله توهینآمیز نسبت به امام، ثانیهای تردید به خود راه نداده و بلافاصله گرد هم آمده و با مشورت با علما از صبح روز بعد، حماسه خود را آغاز کردند.
مقام معظم رهبری این وجه را، نکته اصلی این حماسه میدانند: «نکته اصلیای که در قضیه قم وجود دارد... این است که مردم قم در آن مقطع، به هنگام عمل کردند. همیشه کار وقتی که در وقت خود انجام گرفت، تأثیر میکند یا تأثیر آن افزایش پیدا میکند. همان کار را اگر گذاشتیم بیات شد، مدتی گذشت و بعداً انجام گرفت، گاهی اثر نمیکند یا اثر کمی میکند. هنر قمیها این بود که نکته را فوراً گرفتند، دشمنی را فوراً شناختند و در همان وقت اوّل به آن پاسخ دادند، وَالّا اگر بعد از آنکه آن رفتار خباثتآمیزِ توطئهآمیزِ دشمن نسبت به امام بزرگوار انجام گرفت، این دست آن دست میکردند، [میگفتند]حالا میکنیم، فردا میکنیم، یک ماه دیگر میکنیم، این حوادث بعدی اصلاً به وجود نمیآمد... بعضی میگذارند وقت که گذشت انجام میدهند، مثل توابین؛ توابین آنوقتی که باید میآمدند -که عاشورا بود- نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود.» [۴] ۵. وحدت شبکهای و استراتژیک
در ۱۹ دی ۱۳۵۶ و با رشد فکری جامعه و افزایش تجربه روحانیت، شبکهای سه لایه از وحدت شکل گرفت:
[۱]وحدت درونی میان طلاب و به ویژه رئوس حوزه علمیه.
[۲]وحدت میان قشرهای مختلف مردم قم.
[۳]تسری وحدت به سراسر کشور در روزهای بعد مراجع سکوت را روا ندانسته و به صحنه آمدند.
در ابتدا در منزل آیتالله حسین نوری جلسهای تشکیل شد تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم پهلوی صورت گیرد. تصمیم بعدی شرکتکنندگان جلسه، مطلع ساختن مراجع بزرگ و درجه اول حوزه از تصمیم جلسه اساتید و هماهنگی با ایشان بوده است. چند تن از فعالان جلسه مامور ابلاغ تصمیم جلسه به مراجع شدند. مراجع با استقبال، تصمیم جلسه مبنی بر تعطیلی کلاسهای درس را پذیرفتند و با سخنان حماسی آماده پذیرش هرگونه خطری شدند.
آیتالله گلپایگانی در این روز تصریح کرد: «اینها [رژیم پهلوی]به آن آقا [امام خمینی]توهین نکردند. اینها به ما توهین کردند، برای این که اینها با این کارشان نشان دادند و خواستند بگویند که آن آقا با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است که ما با اینها (رژیم شاه) موافقیم. اینکه ما با اینها موافقیم، توهین به ماست. ما در گذشته با اینها مخالف بودهایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود... باید متحد باشید اختلاف را کنار بگذارید اختلاف بین ما از آمدن کارتر زیان آورتر است، آنها از اختلافات ما استفاده میکنند ... درسها را تعطیل کردیم، ولی نباید که به همین جا اکتفا کنیم...» نکته ظریف الگوساز این واقعه، خروجی وحدت در سطح علما و روحانیت و تسری آن به سایر اقشار بود.
بازاریان با تعطیل کردن بازار قم، نقش عمدهای در این حماسه داشتند. در عصر روز ۱۸ دی ماه نوجوانان دانشآموز دبیرستانهای قم، با شعار "مرگ بر این حکومت یزیدی" به روحانیت پیوستند پزشکان متدین و متعهد قم نیز در روز ۲۰ دی ماه با صدور اطلاعیهای، ضمن محکوم کردن اعمال رژیم، کمیتهای جهت مداوای مجروحین و مصدومین واقعه تشکیل دادند. این وحدت به سرعت سراسری شد و دو روز بعد به دانشجویان تهران و سایر اقشار در استانها و شهرهای دیگر رسید که اوج آن قیام خونبار مردم تبریز بود. رژیم پهلوی هرگز انتظار این حجم از عکس العمل صریح را نداشت. این جبهه مشترک اتفاقی میمون بود که مرور ماهها برکات خود را نشان داد.
۶. حضور همگانی در صحنه
یکی دیگر از مولفههای قیام ۱۹ دی، حضور همگانی در صحنه بود. هرچند مراجع عظام بلافاصله پس از مشاهده درخواست تعطیلی دروس و بالاتر از آن تجمع مردم در جلوی بیتشان و انتظار سخنرانی، قلبا و شجاعانه به این حماسه پیوستند، اما بیعت مردم با آنها نقش اساسی را پیروزی قیام داشت؛ بنابراین هم در ماهیت شناسی این حرکت و هم در نقش مردم در بزنگاهها؛ اینکه ظرفیتهای بالقوه مرجعیت و در راس آن، ولی فقیه، در تصمیم گیریهای مهم با حضور اولیه مردم بالفعل میشود از دیگر الگوهای این حماسه است.
این مولفهها، الگویی برای تاریخ است و میتواند در هر زمان و هر مکان، در مواجهه با هر توطئهای موثر واقع شود.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مرکز اسناد انقلاب اسلامی حماسه 19 دی پیروزی انقلاب اسلامی چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۱۰۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
« جورج شکور» که به خاطر کهولت سن زمین گیر و در بستر بیماری است، یک روز قبل، از بیمارستان به منزل منتقل می شود و توسط خانوادهاش قرنطینه کامل و با عنایت زائد الوصفی نگهداری و حتی به کسی اجازه دیدار و ملاقات هم داده نمی شود.
همسر و فرزندان و خویشاوندان نزدیک، استاد را همچون نگینی در بر گرفته اند و پروانه وار و باچهره هایی مالا مال از غم و اندوه ، گرداگرد شمع وجودش می چرخند .
با این وجود با چهرهای گشاده از من استقبال کردند و دعوت به نشستن و استراحت کردند با مختصر پذیرایی وفنجانی قهوه.
بر اساس هماهنگی و موافقت قبلی ، «هاله» دختر فرهیخته اش ، استاد زبان و ادبیات عربی، انگلیسی و فرانسه و «دُلیحبیب» همسر و شریک زندگی اش ، جلوی دوربین قرار می گیرند تا علل و چگونگی عشق ورزیدن «جورج» به پیامبر (ص) و اهل بیت را برایم روایت کنند.
اما پیش از آن، اجازه می گیرم نخست ، بر بالین استاد فرزانه شعر و ادب حاضر شوم تا نسبت به وی ادای احترام کنم و بعد به گفتگویمان بپردازیم.
می پذیرند محترمانه اما تقاضای عدم عکس برداری را می کنند ..
« مادام دُلی» که شصت سال با او همراه و زندگی مشترک، آرام و موفقی داشته، با زیباترین واژگانِ عشق و دلربایی، همسر بیمارش را مورد خطاب قرار میدهد، گویی در دوران یکساله آغازین زندگی زناشویی خود به سر می برد و با تلاشی فراوان سعی می کند میهمانش را معرفی و دیدار دو سال قبلم را به وی یادآوری کند ..
این بزرگمرد هم به سختی، واکنش از خود نشان می دهد و چند ثانیه ای چشمان کم رونق اش را باز می کند و جمله ای که با دشواری می شود مفهوم «مرحبا» را از آن استشمام کرد را حواله مان می دهد.
صحنه اندوهناکی است ، شعر خوانی اش هنگام استقبالش از من در روز اربعین سال ۱۴۰۰ را به یاد می آورم که چگونه عاشقانه سروده های حسینی اش را باز می خواند و می خروشید و با تمام وجودش به مولایش ابراز عشق و ارادت می ورزید .
آن روز حلاوت دیوان«ملحمةالحسین»اش، طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسیاش غوغا به پا کرد :
علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار مَوَّارُ
إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ
دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…
بر دل و جان خونی است جوشان و
بسان آتش شعلهور،
اگر حق را سرببرند بیشک قاتلان جنایتکار کافرند.
خون حسین(ع) بخشنده و راهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خوردهاند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)
به یاد دارم آن روز را که چگونه این ادیب توانا با حماسه ای وصف ناپذیر و با صدایی رسا و به سان یک مداح تمامعیار اهل بیت شعرش را میخواند گویی که در جمعمان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشستهاند.
در آخر هم رو به من کرد و خطاب که: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»
(خواننگان محترم را به خواندن ماجرای زیبا و به یادماندنی آن دیدار را با عنوان «جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر» با لینک ذیل توصیه و فرا می خوانم :khabaronline.ir/news/1566500)
بگذریم ..
▫️به ضبط و گفتگو با همسر و فرزند برومند این ابر مداحِ کم همتا می پردازم ؛
از «علی» که علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است روایتها کرد! از هنگامی که جورج دانشآموز بود و شیفته نهجالبلاغه او شد . پدر ، «علی را همواره به شدت دوست داشته و دارد….علیِ شهید، بزرگمردی از شگفتی های تاریخ است».
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهجالبلاغه در دوره نوجوانی بر استاد و چگونگی جذب شدن او به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) می شنوم ؛ نکتهای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.
از عشق بی انتهای پدر به امام «حسین» روایت کرد.
و «جوان که بود می گفت که اگر در دوران امام حسین(ع) میزیست بیشک به یاری وی میشتافت و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت میرسید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشت نصیبش شود و اکنون هم که به این سن رسیده هنوز این آرزو را در سر دارد و به حرفهایش پایبند است.
همسر و فرزند، از سفرهای جورج به کشورمان و دیدارش با فرهیختگان و بزرگان فرهنگ و ادب و تمدن مان گفتند…
و بالاخره از عشق جورج به همسرش که شاگردش هم بود، نکته ها می شنوم و سرودههایش برای او را ….
و از هر دری سخنی به میان آوردند.
از شنیدن این روایت ها و این همه پند، شگفت زده و به وجد می آیم که پرداختن به این قصه، زمانی دراز و مکانی دیگر را می طلبد و در فرصت و مناسبتی در خور، بدان ها به حول و قوه الهی خواهم پرداخت.
با پایان گفتگوی روایتگری، خواهر زاده اش که یک مقام نظامی است اصرار دارد که من را به «آرامگهِ ابدی» خانوادگی شکور که تنها چند متر با «منزلگهِ دنیوی» ایشان فاصله دارد، ببرد تا سنگنوشته و شاه بیت جورج که زینت بخش اقامتگه آینده اوست را شاهد باشیم و از این گفتار فاخر، پند آموز و پُر مغز همچو او لذت ببرم، دعوتش را با اندوه اجابت می کنم و با زمزمه کردن دلسروده استاد، و ارزوی سلامتی برای ایشان، با میزبانانم خداحافظی می کنم و صحنه های ناباورانه آن روز را در طول مسیر بازگشت، و باز هم با زمزمه دلسروده استاد، مرور می کنم که :
کُن بِنا قَبْرَنا حَنوناً رؤوفاً
ما أشَدّ الظَلامَ تَحْتَ التُرابِ!
لَمْ تَسَعْنا الأقطارُ طولاً و عَرْضاً
کَیْفَ نحیا فی ظُلْمَةٍ و أکُتِآبی؟!
إننی خالِدٌ بِذِکری و شِعْری
وفِعالی وفی قُلوب صِحابی
هذهِ سُنةُ الحیاةِ مَماتٌ
ثُمّ بَعْثٌ فی جَنةِ الأطْیابِ!
جورج شکور
ایلول سنة ٢٠٢٠
با ما در قبرمان مهربان و دلسوز باش،
در زیر خاک چقدر تاریک است!
طول و عرض (گسترهی) کشورها نمیتواند ما را در خود جای دهد، چگونه میتوانیم در تاریکی و افسردگی زندگی کنیم؟!
من در یاد و شعر و کردار و دلهای یارانم جاودانهام.
این است قانون زندگی: مرگ سپس رستاخیز در بهشت عطرها!
جورج شکّور
اوت 2020 میلادی